سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 10:53 عصر یکشنبه 91/1/27

بنام خدا
دوستان خوبم سلام. بار خدایا تو را شکر می کنیم که از درگاه رحمتت بر ما گنهکاران باران فرستادی. بارانی بس زیبا که غبار از شهر و دلمان پاک کرد و چهره‌ای دیگر را به نماش گذاشت. این هم از اتفاقات عجب این دوران است که نزدیک به نصف بارش شهرمان به یک باره می بارد. بارش فروردین اراک دارد به 100 میلیمتر  نزدیک می شود. خدا رحم کرد وگرنه کمترین میزان بارندگی طول تاریخ را در حال تجربه بودیم. الهی شکر!
سرطان جزء زندگی اراکی‌ها شده و خیلی‌ها درگیر این بیماری واقعا خرد کننده هستند. سالها پیش محمد خاله حوا همبازی قدیمی‌ام در سال 1372 بر اثر تمور استخوان درگذشت. تا آنموقع من بیماری سرطانی ندیده بودم فقط فیلم از کرخه تا راین ابراهیم حاتمی کیا برایم نماد سرطان بود تا بعدا محمد را مانند قهرمان فیلم ابراهیم دیدم. بعد یواش یواش این بیماری عجین خانه های مردم شد و یکی یکی از مردم شهر من قربانی گرفت. 1381 پدرم به سرطان خون نوع ام 4 دچار شد و اگر روزی دیر از مسکو رسیده بودم دیدار به قیامت می رفت! سال 87 عموی کوچکم حاج شکری نیز به همین بیماری دار فانی را وداع گفت. عمه صدیق چند وقتی است که درگیر سرطان لوزالمعده شده است و برای شیمی درمانی بستری بیمارستان آیت اله خوانساری است. و می دانم فقط دوران زجر کشیدنش را زیاد می کنیم. به ملاقاتش که رفتم چقدر شبیه به بی‌بی‌خدیجه شده بود. شنوایی‌اش به مقدار زیادی از دست رفته بود و این نگرانی مرا افزایش می داد. تمام اتاق‌های بیمارستان مملو از بیماران سرطانی است که از اسمش وحشت مرگ می بارد. عمه صدیق را بیاد می آورم که در روستایشان ظهیر آباد وقتی به رسم قدیم عیدانه‌ یا همان هدیه سالیانه را برایش می بردم با آن لحن صمیمی می گفت بوه برارم یعنی هم بابام و هم برادرم تا در بیمارستان به ملاقاتش رفتم همین جمله را تکرار کرد. داغ فرزند بزرگش اسد و داغ سه برادر کوه را از پا در می آورد او که تکه‌ای پوست و استخوان است.  خدایا به جلالت و به عطمتت قسم در این اوقات دعا و نیایش شفاهی برسان. یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
161
:: بازدید دیروز ::
61
:: کل بازدیدها ::
368911

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 2
آبان 2

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::